بسم الله الرحمن الرحیم
ترجمه کامل سخنرانی سید حسن نصر الله به مناسبت روز شهید
پایگاه اطلاع رسانی مقاومت اسلامی -سید حسن نصرالله -دبیر کل حزب الله لبنان-در مراسمی که دیروز به مناسبت روز شهید در حومه جنوبی بیروت برگزار شد سخنرانی ایراد کردند که ترجمه متن کامل سخنرانی ایشان به شرح زیر است:
امروز را روز شهید حزبالله قرار دادیم. ما احساس میکنیم که به تمامی شهدایی که خود را برای لبنان و مقدسات و کرامت ما فدا کردند، افتخار کرده و به آنها وابسته هستیم. ما به عنوان بخشی از این امت و مقاومت و جهاد بزرگ آن، شهدایی داریم که به ما به عنوان حزبالله وابسته هستند. اگر از آنها حرف میزنیم بدین مفهوم نیست که نسبت به دیگر شهدای مقاومت در لبنان و منطقه بیتفاوت هستیم. ما این روز را به عنوان روز شهید حزبالله انتخاب کردیم؛ چرا که روز شهادت نخستین استشهادی تاریخ ما یعنی شهید احمد قصیر بود. کوتاهترین راه به سمت خدا، شهادت در راه اوست و این نخستین عملیات شهادتطلبانه در شهر صور و علیه دشمن صهیونیستی رخ داد. در آن روز شارون وزیر جنگ وقت اسراییل با چهرهای سرشار از شکست بر بالای آوارها ایستاده بود. این روز برای ما روز شکر و بشارت و آرزوهای بلند پیروزی بود که به برکت خونها و فداکاریها به دست آمد. این روز، روز تمامی شهدای ما از رهبران آن سید عباس موسوی، شیخ راغب حرب و فرمانده بزرگ، عماد مغنیه و دیگر مجاهدین است. در این روز مانند هر سال دیگر دور یکدیگر جمع شدیم تا به جهاد این شهدا و فداکاریهای آنها افتخار کرده و پایبندی خود به راه و دستاوردهای آنها را مورد تاکید قرار دهیم. در برابر چشمان خود و وجدانمان و فرزندانمان و روح و وجدان آنها، اسامی و چهرههای شهدا را حک میکنیم؛ چرا که ما به این کار نیاز داریم؛ شهدا که خود نزد خداوند هستند. آنها شهادت و دیدار با خدا را با عشق انتخاب کردند و به آن رسیدند و رستگار شدند. ما به یادآوری آنها نیاز داریم تا مسئولیت را بشناسیم و عزم و ارادهمان قوی شود و هنگامی که به گذشته نگاه میکنیم و عهدمان با شهدا را میبینیم، خجالتزده شده و عزممان برای پیشروی بیشتر میشود. ما نیاز به کسب بصیرت و صداقت و پاکی از شهدا داریم و به آنها توسل میجوییم. در روز شهید از خداوند متعال تشکر میکنیم که بر ما و ملت ما منت نهاد تا اهل ایمان و اراده و مخالفان با تسلیم و خفت را قرار داد تا از کرامت و استقلال و خاک ما دفاع کنند. امروز در قطعهای از حومه جنوبی بیروت جمع شدیم که در سال 1982 توسط اسراییل نابود شد و امروز بعد از این همه سال فداکاری، حومه جنوبی بیروت و جنوب و بقاع را به برکت این شهدا باز پس گرفتیم و از آنها تشکر میکنیم.
ما به شهدای عزیز خود میگوییم که ما اینجا هستیم و با کرامت و عزت و قدرت زندگی میکنیم و دنیا در اختیار ماست و آخرت را نیز به لطف فداکاری و نور شما میتوانیم بسازیم. پس از این همه خون پاک و فداکاری، به جایی که امروز هستیم رسیدیم و تمامی تحولات را در کشور عزیز خود و منطقه و جهان زیر نظر داریم. حوادث لبنان را نمیتوان از حوادث منطقه و جهان جدا کرد. چند ماه قبل، هنگامی که باراک اوباما به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شده و دولت جدیدی بر سر کار آمد، بسیاری امیدوار شدند و گفتند تحولات بزرگی به سود ملتها و کشورهای عربی و اسلامی و جهان سوم رخ خواهد داد؛ زیرا رهبری جدید آمریکا، رهبری اصلاحطلبانه و انسانی است که قصد دارد سیاست وحشی آمریکا را تغییر دهد. با این حال این سراب به زودی نقش بر آب شد و ظرف چند ماه و به خصوص چند هفته اخیر سیاست کاری اوباما در سالهای آینده روشن شد. این سیاست چیزی جز پایبندی مطلق آمریکا به اسراییل و امنیت و شروط آن نیست و هیچ جایی برای کشورهای اسلامی و عربی و جهان سوم در آن وجود ندارد. از همه میخواهم به سخنرانی اوباما به مناسبت سالگرد ترور اسحاق رابین بازگردند تا پایبندی او به امنیت اسراییل را دریابند. اگر به بخش نظامی بازگردیم، رزمایش نظامی مشترک آمریکا و اسراییل را میبینیم که سه هفته ادامه داشت. نخبگان ارتش آمریکا در فلسطین اشغالی حاضر شده و رزمایش مشترک برگزار کردند. رهبران صهیونیستی اعلام کردند که هدف این رزمایش آمادگی برای مواجهه با حملات موشکی از طرف ایران، سوریه، لبنان و غزه است. بدین ترتیب میبینیم که آمریکا برای اولین بار ظرف دهها سال یا شاید برای اولین بار از زمان تاسیس اسراییل خود را به عنوان شریک اصلی اسراییل در تجاوزهای آتی این رژیم نشان میدهد که چنین اتفاقی را حتی در زمان بوش ندیدیم. آمریکا به وضوح گفت در مواجهات بعدی در کنار اسراییل خواهد بود و از تمام سلاح و حمایت و تکنولوژی خود نیز استفاده میکند. از نظر سیاسی دولت اوباما ابتدا گفت که توقف شهرکسازی توسط اسراییل شرط اصلی شروع مذاکرات است و من گفتم که این یک حیله آمریکایی است تا اعراب را فریب دهند.
اکنون دیدیم که چگونه از این شرط بازگشته و از مذاکرهکننده فلسطینی خواستند تا بدون هیچ پیششرطی به میز مذاکرات بازگردد و حتی توقف شهرکسازی را در مذاکرات بخواهد. ظرف چند روز گذشته شکست شدید گروه مذاکرهکننده فلسطینی را دیدیم. امروز سخن یک مذاکرهکننده ارشد فلسطینی را شنیدیم که گفت بعد از هجده سال میتوانیم بگوییم تمامی مذاکرات صورت گرفته بیهوده بوده است و من این سخن را به شکل تصادفی و به لطف خدا شنیدم. نتیجه هجده سال مذاکره، به یک باره هدر رفت، در حالیکه هجده سال مقاومت در لبنان نتیجهاش آزادی مناطق مختلف لبنان بدون منت از طرف کسی و با افتخار بود. آیا این دو هجده سال با یکدیگر قابل مقایسه هستند؟ از امروز دیگر کسی را نمیبینیم که بتواند به راحتی از حل و فصل سخن بگوید. کسانی که از حل و فصل آتی سخن میگفتند دیگر ساکت شدهاند و ما هیچ نمیشنویم، جز احساس یأس و ناامیدی و بنبست.
حال در این بین آمریکا آمده و از دولت جدید لبنان میخواهد تا نه تنها به مصوبات بینالمللی احترام بگذارد؛ بلکه آنها را به شکل کامل اجرا کند. این در حالی است که آمریکا در برابر اسراییل که با تمامی این مصوبات مخالفت کرده و قانون بینالمللی را زیر پا میگذارد، هیچ برخوردی نمیکند. اسراییلی که تمام توان خود را به کار گرفته تا علیه گزارش گلدستون فعالیت کند. حتی این قانون که بین جلاد و قربانی فرقی نگذاشته، با حمایت آمریکا مواجه نیست. سوال من از کسانی که میخواستند به آمریکا مهلت بدهیم این است که آیا واقعا باید چنین وقتی به آنها داده میشد؟ آنها جز فریب کاری نکردند که به شکر خدا خیلی زودتر از توقع ما این فریب برملا شد. در عین حال اسراییل در کنار ما به مسلح شدن و رزمایشها و جاسوسیهای خود از طریق تمامی راهها ادامه میدهد. تهدید علنی به جنگ علیه لبنان و غزه ادامه دارد. بعد از تشکیل دولت، اولین واکنش اسراییل این است که تمامی لبنان را به خاطر مشارکت حزبالله در دولت تهدید میکند یا خبری درز میدهد که جنگی به زودی علیه لبنان صورت خواهد گرفت. از طرف دیگر، برخی درگیریها در مناطق مختلف جهان اسلام و عرب افزایش مییابد و رنگ و بوی طائفهای و مذهبی به آنها میدهند که این امر باعث افزایش چند دستگی ملت شده و در نهایت اسراییل پیروز این میدان خواهد بود. در مقابل، ما چند مسئولیت داریم. اول از همه ادامه هماهنگی و نزدیکی منطقهای تا بتوانیم مشکلات را حل کنیم. آنچه من اکنون میگویم تنها زبان حال تمامی ملتهای منطقه است. ما نباید برای حل مشکلات خود به آمریکا تکیه کنیم؛ چرا که این مشکلات همه ساخت آمریکا است. ما و بزرگان این امت باید تلاشهایی ملی را شروع کنند تا مشکلات حل شود. به عنوان مثال ما به نقش جدید ترکیه در منطقه به شکل بسیار مثبتی نگاه میکنیم. حال ممکن است یکی بگوید ترکیه سنیمذهب خود را وارد کرده تا جلوی ایران شیعی را بگیرد. من اعلام میکنم که ما با ترکیه سنیمذهبی هستیم که بخواهد به فلسطین و لبنان کمک کند. ما با ونزوئلای کمونیست هستیم اگر بخواهد کمک کند. ما به دیدار رهبران سوریه و عربستان که چندی قبل در دمشق برگزار شد، بسیار مثبت نگاه میکنیم. نخستین برکت این دیدار را ما در لبنان به دست آوردیم. چند روز قبل، بهبود روابط ایران و قطر را نیز شاهد بودیم که ما را خوشحال کرد. هنگامی که میبینیم کشورهای اسلامی و عربی به یکدیگر نزدیک میشوند، وضعیت بهتر شده و قدرت ما در منطقه در برابر چند دستگیها بیشتر میشود. در این زمینه همچنین ما خواستار نزدیکی عربستان و ایران هستیم و هر کدام میتوانند ابتکارعملی در مقابل یکدیگر ارائه کنند یا کشور سومی وارد خط شود تا این دو کشور مهم اسلامی به هم نزدیک شوند. امروز در یمن آتشی وجود دارد که سعی میشود مذهبی نشان داده شود.
این روزها تلاش میشود هر تنشی را مذهبی نشان دهند. ما این روزها در منطقه نیاز به آتشنشانی داریم که آتشها را در مناطق مختلف خاموش کند. باید آتش در شمال یمن خاموش شود تا تبدیل به جنگی طائفهای و مذهبی خطرناک تبدیل نشود. ما با تمامی اخلاص و صدق خود از تلاشهای این چنینی حمایت کرده و از امت محمد (ص) میخواهیم تا سیره آن حضرت را در پیش گرفته و اصلاح و آشتی و نزدیکی را پیشه کنند. ما در برابر تحولات مربوط به حل و فصل مشکلات از همه میخواهیم به گزینههای خود بار دیگر نگاه کنند و از گزینه مقاومت در سطح بالا و بدون تعارف حمایت کنند. من وظیفه دارم در اینجا از سخنان بشار اسد در ترکیه تشکر کنم که از مقاومت به عنوان تنها گزینه بعد از شکست مذاکرات یاد کرده و گفت که ما به حمایت از مقاومت افتخار میکنیم. ما در برابر این سخن از همه دعوت میکنیم که آن را گسترش داده و از سوریه و رهبری و ملت آن نیز تشکر میکنیم که در کنار مقاومت لبنان و فلسطین ایستاده است. ما به همه جهانیان میگوییم که ما به تمامی آنهایی که در کنار ما ایستادند و از ما حمایت کردند افتخار میکنیم. ما نه از دوستی خود با سوریه و نه از دوستی خود با ایران یا هر کشور و دولت و جنبش دیگر که از حقوق ملت ما و مقاومتمان حمایت کند، خجالت نمیکشیم. در این رابطه ما همچنین مسئولیتهایی نیز در لبنان داریم که بدان خواهم پرداخت. چند روز قبل گابی اشکنازی رییس ستاد ارتش اسراییل (که فرمانده جبهه شمالی در زمان شکست اسراییل در سال 2000 بوده و طعم شکست را چشیده است)، گزارشی ارائه کرده و گفت که حزبالله دهها هزار موشک با برد 325 کیلومتر دارد. من نه این خبر را نفی میکنم نه تائید. اگر این خبر صحیح باشد ما خوشحال هستیم و اگر هم غلط باشد، خودش دست به جنگ روانی علیه ملتش زده است. اسراییلیها در این مدت خیلی سعی کردند از جنگ سخن بگویند یا بگویند که سلاحهای پیشرفتهای در غزه وجود داد؛ گویی میخواهند نشان بدهند که روند امور به سمت جنگ است. در این سخن دو احتمال وجود دارد. یکی اینکه اسراییل به دنبال بهانهای برای شروع جنگ است. احتمال دوم اینکه هدف از این سخنان این است که هرگز به سمت جنگ نرویم. بدین مفهوم که مثلا اشکنازی به مردم خود دارد میگوید که نباید کاری کرد چرا که آنها خیلی موشک و سلاح پیشرفته دارند و دیگر محلی در سرزمینهای اشغالی وجود ندارد که از تیررس مقاومت لبنان و فلسطین دور باشد. در واقع اشکنازی میگوید که اگر جنگ شود، آوارگی فقط مخصوص ساکنان شمال سرزمینهای اشغالی نیست و حامیان جنگ باید ساکت شوند و اسراییل دیگر راهی ندارد. تمامی این دعواها فقط آنها را خسته میکند و نتیجهای ندارد. اگر اسراییلیها خواستار جنگ هستند، اشکنازی میگوید سلاحهای مقاومت اینها هستند. با تمام این احوال ما در برابر جنگ روانی اسراییل هستیم و این ما نیستیم که خواستار جنگ هستیم. اگر بخواهیم شبح جنگ را از لبنان دور کنیم باید بدانیم جنگ روانی اسراییل بیفایده و بینتیجه است و باعث چند دستگی در لبنان نمیشود؛ بلکه اتحاد لبنانیها را در پی دارد.
اگر اسراییلی بداند در صورت دست زدن به جنگ علیه لبنان ما همه با هم متحد خواهیم بود و از خاکمان دفاع میکنیم، شرایط فرق میکند. تا زمانی که اشکنازی چنین سخن میگوید، ما میگوییم که ما خواستار جنگ نیستیم؛ ولی اگر میخواهند جنگ را امتحان کنند ما به لطف خدا و به برکت خون شهدا این تهدید را به یک فرصت تبدیل میکنیم. آنها میگویند که در هر جنگی، دیگر نیروی هوایی کارآیی چندانی نخواهد داشت و این سخن را با توجه به تجربه جنگ گذشته میگویند. من به آنها میگویم که در جنگ آینده دیگر داستان به حیفا و ... مربوط نمیشود و ما دورتر از آن را هدف قرار میدهیم. اسراییلیها از هفت گردان و ... برای حمله به لبنان حرف میزنند. من میگویم اگر این گردانها وارد جغرافیای لبنان شوند، باید بدانند که خداوند این جغرافیا را اصلا برای شکست و نابودی اشغالگران و متجاوزان آفریده است. هنگامی که این گردانها وارد لبنان شوند (که نیمی از ارتش اسراییل است)، همه ما آنجا خواهیم بود. از مهمترین ویژگیهای جنگ 2006 این بود که هیچکس از صحنه نبرد فرار نکرد و مشکل ما این بود که چگونه جلوی خیل جمعیت را که میخواستند به جنگ بروند را بگیریم. آری ... همه ما در آنجا خواهیم بود و تانکها و نفربرهای آنها را نابود خواهیم کرد و سربازان آنها را کشته و اسیر میکنیم. من قبلا گفته بودم که ما فرصت داریم و میتوانیم گردانهای اسراییلی را از بین برده و افسران و سربازان آنها را بکشیم. برخی میگویند در جنگ 2006 اسراییل دست به جنگ زمینی نزد. آنها در آن جنگ 40 هزار افسر و سرباز وارد لبنان کردند و شکست خوردند و ما تازه در آن روزها به قدرت کنونی نبودیم. امروز ما بزرگتر و با تجربهتر و قدرتمندتر هستیم و بسیاری از نقاط ضعف خود را از بین برده و بر نقاط قوت خود افزودهایم. من میگویم که ما آماده هستیم و در برابر شهدا و روح حاضر آنها شهادت میدهم که هر اندازه نیرو وارد لبنان کنند، در خاک ما نابود خواهند شد. این تحول بزرگی است که در منطقه در صورت بروز جنگ رخ خواهد داد. بخش بعدی سخنان من در مورد مسائل داخلی لبنان است. به شکر خدا پس از انتظاری طولانی، دولت لبنان تشکیل شد. من نمیخواهم مرحله تشکیل دولت را باز کنم و فقط نکتهای را میخواهم بگویم. در جریان چهار پنج ماه گذشته تحلیلهای زیادی در مورد چرایی عدم تشکیل دولت مطرح شد. اکنون دیگر این مرحله تمام شده و مشخص شد که چقدر از این تحلیلات بیهوده بوده است. خندهدارترین موضوع در این بین ارتباط دادن عدم تشکیل دولت در لبنان با پرونده هستهای ایران است. میگفتند حزبالله مانع تشکیل دولت میشود چرا که ایران قصد دارد در پرونده هستهای از آمریکا امتیازی بگیرد.
میگفتند لبنان خیلی مهم است و دولت آن نیز مهم است. اینکه موضوع دولت در لبنان با پرونده هستهای ایران در ارتباط باشد خیلی مسخره است. ما از روز اول خواستار تشکیل دولت بودیم و توجهی به امتیازهای خود نداشتیم. حال اکتفا میکنم به این سخن که این تحلیلگران لطف کنند و اگر در مورد بحرانی داخلی میخواهند سخن بگویند، واقعبین باشند. ما امروز میخواهیم که این دولت، یک دولت واقعی باشد. اجازه دهید دولت، منسجم باشد. موفقیت دولت، یک موفقیت برای همه ماست. انتظار میرود که تهیه دستورکار دولت هیچ مشکلی نداشته باشد. از مهمترین اولویتها در این میان وضعیت معیشتی مردم است. ما از مردم هستیم و این مشکلات را حس میکنیم. نکته بعدی مبارزه با فساد است. من از همه میخواهم که در طرح پروندههای بزرگ اندکی صبر کنند و اجازه دهند کشور مقداری آرام باشد. اجازه دهید مسائل در میزگرد گفتگوهای ملی مطرح شود. اجازه دهیم دولت کار کند، نه اینکه درگیر پروندههای سنگین شود. نباید هدفهای بزرگی انتخاب کرد که قادر به تحقق آنها نباشیم. من از همه میخواهم با همدیگر همکاری داشته باشند و ما در حزبالله نیز به این تجربه کمک خواهیم کرد. موضوع دیگر، مواجهه با تهدیدات و فشارهای اسراییل و همچنین موضوع اسرای لبنانی است که هنوز نزد دشمن اسیر هستند که چندی قبل نیز مشخصات فرد جدیدی به دست ما رسید که تا چند سال بعد از 1982 زنده بوده است و باید مساله او پیگیری شود. نکته دیگر به پرونده مهم دیگری باز میگردد که باید طرح شود، هر چند باعث تعجب شود. شهدای ما از فرهنگی اخلاقی برخاستند. برخی هستند که قصد دارند این فرهنگ را از بین ببرند. این موضوع فقط مخصوص بیروت و ضاحیه نیست و به همه لبنان ارتباط دارد و چیزی جز مواد مخدر نیست. ممکن است تا چندی قبل مواد مخدر موضوع مهمی در لبنان نبوده ولی امروز قرصهای روانگردان رواج یافته و در دانشگاهها و مدارس توزیع میشود. خانوادههای محترمی از این امر شکایت کردهاند. موضوع مواد مخدر از روابط جنسی غیر قانونی و دزدی مهمتر است، چرا که همه چیز را از بین میبرد. برخی مشغول خرید و فروش مواد مخدر هستند و قصد آنها پول است. این بهانه که مردم بیکار هستند و پول ندارند؛ بیهوده است، زیرا تجار مواد مخدر پول دارند. برخی دیگر هم هستند که با پیشزمینه امنیتی وارد این روند شدند. اسراییل سعی دارد مواد مخدر را در کشور ما رواج دهد و در مقابل ما را متهم کنند که چنین کاری را در جامعه اسراییل انجام میدهیم. من چند هفته قبل از یک عالم لبنانی خواستم تا این موضوع را از ناحیه شرعی بررسی کنند و مشخص شد که همه علما معتقدند که داد و ستد مواد مخدر حرام است، حتی اگر در میان دشمن باشد. ترویج مواد مخدر حرام است. امام خامنهای وقتی میگوید ساخت سلاح هستهای حرام است، سخن سیاسی نمیگوید؛ بلکه از شرع سخن میگوید. من میگویم تمام اتهاماتی که به حزبالله وارد شده که مشغول ترویج مواد مخدر در فلسطین اشغالی است، اتهاماتی دروغین است.
اسراییلیها از آنجا که نمیتوانند جلوی افسران خود در مرزهای شمالی را بگیرند که با قاچاقچیها همکاری میکنند، این اتهامات را میزنند. در فرهنگ ما تجارت مواد مخدر حتی در میان دشمن، حرام است. اسراییلیها با این تبلیغات حتی شخص مرا هدف قرار میدهند و مثلا برای پوسترهای مبارزه با مواد مخدر خود، عکس مرا انتخاب کردهاند. امروز خبری خواندم با این عنوان که «نصرالله دریا را نیز گرفت». مشخص شد که یک ماهی وجود دارد که خیلی زیبا است ولی یک نیش آن کافی است تا فرد را فلج کرده و یا بکشد و نام آن را نصرالله گذاشتهاند. تمامی این تبلیغات از طرف اسراییل است. انشاءالله در همین نسل که ما به آن تعلق داریم، مقدسات ما به ما بازگشته و فلسطین آزاد خواهد شد. به بحث مواد مخدر باز میگردم. یک تاجر مواد مخدر خطرناک است و باید بداند که به خاطر این آفت، خانوادهها هستند که از بین میروند. دولت مسئول است که با این موضوع تعامل داشته باشد. برخی میگویند دولت لبنان، دولت مسلمان نیست و نباید با آن همکاری کرد. من با صدای بلند میگویم همه ما مسئولیم که با دولت لبنان و نهادهای آنها در مبارزه با مواد مخدر همکاری کنیم. همه ما باید جنگی فرهنگی، اجتماعی، تبلیغاتی، امنیتی را با مواد مخدر شروع کنیم و هیچ ملاحظه طائفهای یا خانوادگی و عشیرهای در این زمینه نداشته باشیم. من در این روز، عهد خود را با شهدا تکرار کرده و میگویم که آنها جان خود را فدا کردند تا لبنان مستقل و آزاد بماند و ما همه مسئولیم تا این راه را ادامه دهیم».